نویسنده: میرهادی نائینی زاده
منبع: سی و سومین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
چند وقت است که نمی بینید؟
نابینای مادرزاد هستید یا دیر تر دچار آسیب بینایی شدید؟
اگر دیر نابینا هستید، کی فهمیدید که بینایی شما دچار اختلال شده؟
بعد از کاهش قدرت بینایی، به این فکر کردید که می توانید از خط بریل استفاده کنید؟
برای اینکه بیشتر با اهمیت خط بریل در زندگی روزمره آشنا باشیم، پیشنهاد می کنم حتماً داستان ویندی اسپنسر دیویس را دنبال کنید. ویندی ۴۱ سال معلم ورزش بوده و بر اثر برخورد توپ کم کم بینایی خود را از دست داده است. او با کمک تیم بریل مدرسه هدلی موفق شده تا شروعی دوباره داشته باشد. حال با هم گفتگوی دنت جانسون را با ویندی اسپنسر دیویس مرور می کنیم:
* برامون بگو نابینایی ات چه طور اتفاق افتاد و چی شد تصمیم گرفتی بریل یاد بگیری؟
ـ من توی فیلادلفیا معلم ورزش بودم، یه بار یه توپ فوتبال خورد تو صورتم و از همون موقع بیناییم شروع کرد به کم شدن. توی سال ۲۰۱۶ قدرت بیناییم به حدی کم شد که تصمیم گرفتم بازنشسته بشم. خب بعد از ۴۱ سال تدریس برام سخت بود با شرایط جدید کنار بیام؛ اما مشاورم بهم تأکید کرد، نباید تسلیم بشم و باید سعی کنم به وضع جدید عادت کنم. من شانس اینو داشتم که یه نفر از آشنا هام که مثل من نابینا شده بود رو تو کتابخونه پیدا کنم. اون راجع به بریل با من حرف زد و بهم گفت خط بریل یه جوری کار کردن باهاش مثل دست زدن به یه جعبه ی تخم مرغ می مونه. من اولش خیلی با بریل ارتباط برقرار نکردم. توی کتابخونه یاد گرفته بودم با آیفون کار کنم؛ از طریق صفحه دسترس پذیری آیفون با هدلی آشنا شدم و فهمیدم که اونجا کلاس بریل برگزار میشه. حالا من می تونم از A تا Z و همه اعداد رو به بریل بشناسم.
* اون چیزی که واقعاً تو رو به این فکر انداخت که بهتره شروع کنی به یاد گرفتن بریل چی بود؟
ـ خب کار کردن با ماشین لباسشویی. وقتی نابینا شده بودم کارام وابسته شده بود به دیگران و اینو اصلاً دوست نداشتم. ماشین لباسشویی من چند تا بخش برای چند تا کار متفاوت داشت. یه قسمت برای پودر و یه قسمت برای ریختن نرم کننده داشت. وقتی فهمیدم می تونم با یاد گرفتن بریل اول کلمه «پودر» که «پ» باشه رو بذارم اونجایی که باید پودر بریزم و یه «ن» بذارم برای جای نرم کننده، واقعاً حس خوب استقلال داشتم. بذارین براتون از تجربه اول بریل یاد گرفتنم بگم، توی کتاب اولی که هدلی برام فرستاده بود، فقط سه تا حرف اول بود. من از یاد گرفتنشون طوری ذوق زده شده بودم که دوست داشتم تند و سریع جلو برم تا بتونم همه رو بلد باشم. خب الآن طوری شده که دیگه هر چیزی که تو آشپزخونه داشته باشم رو راحت با بریل مشخص می کنم و همه چی تحت کنترل کامل خودمه. هدلی به من یه نشان گذار داد تا من بتونم باهاش به راحتی کارمو پیش ببرم.
در مرحله بعد من تصمیم گرفتم کتاب بخونم. خب از کتاب قصه بچه ها شروع کردم و کم کم رفتم به سمت کوتاه نویسی. همین جا باید یه چیزی بگم، انگار من حس لامسه خوبی دارم. من با دست زدن و دیدن هر نوع کثیفی راحت می فهمم که باید چی کار کنم؟ خیلیا ازم می پرسن چه طوری همیشه خونت تمیزه؟ من باید بهشون بگم من از راه دست زدن به چیزای مختلف می تونم تشخیص بدم که روشون گرد و خاک نشسته و سریع رفع و رجوعش کنم. این ویژگی انگار خیلی برام تو یاد گرفتن بریل مفید بوده. میخوام تأکید کنم یاد گرفتن بریل هم البته خیلی تأثیر داشت تو اینکه من بتونم از قدرت لامسه ام طوری استفاده کنم که وقتی می دیدم از حسم استفاده می کردم. برای همین میخوام توصیه کنم هیچ نابینایی خودش رو از یاد گرفتن بریل محروم نکنه.
* ما توی هدلی کارشناسایی داریم که سعی می کنن کار رو برای همه تسهیل کنن. بگو توی زمان یاد گرفتن بریل حضور اونا چه قدر برات مفید بود؟
ـباید بگم من وقتی اومدم اینجا یه تازه کار بودم که درک درستی از بریل نداشتم. توی این شرایط حتماً شما نیاز داری یه کار رو هی تکرار کنی و خب این می تونه اول برای خودت خسته کننده باشه چه برسه به کسی که داره بهت آموزش میده. معلمای هدلی همیشه صبور بودن و اجازه می دادن من هر چه قدر لازم دارم تمرین کنم و هیچ وقت خم به ابرو نمی آوردن. یکی دیگه از کارای خیلی جالبشون این بود که از حروف بریل تو ذهن بریل آموزان تصویر می ساختن؛ مثلاً من هنوز حرف «س» رو شبیه یه ساکسیفون تصور می کنم و «ر» رو یه پارو می دونم که «و» برعکس اونه.
* ویندی! حالا که تو داری از بریل یاد گرفتن لذت می بری چه حرفی با بقیه داری که هنوز نخواستن یادش بگیرن؟
ـ اول باید بگم شما باید قبول کنید که نابینایید و بعد باید بپذیرید که نباید تسلیم بشید. میخوام بگم هدلی یه جاییه که شما رو جلو می بره. بعضی وقتا ما نابینا ها ـ مخصوصاً ما که دیر تر نابینا شدیم ـ احتیاج داریم یکی قشنگ به حرفامون گوش کنه. ما باید شنیده بشیم و هدلی این امکان رو برامون فراهم کرده. هدلی به ما بریل یاد میده که خب واقعاً یه جهان دیگه است. کسی که بریل می دونه، قدرت بیشتری داره برای ثبت همه چیزایی که باید براش تلاش کنه و دوست داره داشته باشه. همون طور که گفتم بریل کلی به استقلال ما کمک می کنه.
* ویندی! از اینکه تجربه هات رو در اختیار ما گذاشتی ازت ممنونیم.
ـ منم ممنونم که بهم این فرصت رو دادین که بیام و از تجربه هام بگم. امیدوارم یه روزی برسه که هر کس این نوشته رو می خونه تصمیم گرفته باشه بیشتر با بریل مأنوس بشه و اگه هنوز شروع نکرده بدونه که خیلی چیزا رو داره از دست میده.