نویسنده: صلاح محمدی
منبع: سی و یکمین شماره ی ماهنامه ی نسل مانا
چندیست که مهمان کوه و کوهستان نشده ام و نمی دانم به چه علت از دیدار این دوستان پر مهر و سخاوت محروم مانده ام. صبر دل به سر آمده و دیگر دوری کوهستان را تاب نمی آورد. با اولین ندای گروه عصای سفید که با هدف دیدار از الوند باشکوه همدان برمی خیزد، دل نیز لبیکی جانانه گفته و آماده وصل یار می شود.
شور و بی قراری آشنایی که قبل از دیدار کوهستان به سراغم می آمد، این بار نیز مهمان حال و هوایم می شود و آتش شوق رسیدن به کوهستان را در دلم شعله ور می سازد. بالاخره روز موعود فرا می رسد و گروه عصای سفید کردستان با تنی چند نفر از همنوردان آبفای کردستان، بار دیگر قدم در راه دیدار وصال قله ی دیگری می گذارند. این بار قرار است که در گرمای جانسوز تموز تابستان، راهی بام همدان و قله ی ٣۴۵٠ متری الوند گردیم که یکی از قله های شاخص زاگرس با عظمت است. بعدازظهر روز پنجشنبه 14 تیرماه حوالی ساعت 15 با استفاده از سه دستگاه خودرو شخصی، سنندج گرم را به سمت همدان، پایتخت باستانی ایرانیان، ترک می کنیم. پس از حدود دو ساعت به همدان می رسیم و مورد استقبال و پذیرایی گرم کاک شاهرخ غلام پور، یکی از دوستان و همنوردان قدیمی گروه که در همدان ساکن است، قرار می گیریم. هر چند دیدار دوست بیش از اینها را می طلبد و دل کندن از چنین دوست عزیزی آسان نیست، ناگزیر به علت ضیق وقت بلافاصله راهی گنج نامه می شویم.
به محض ورود به محوطه تفریحی گنج نامه و ارتفاعات خوش آب و هوای عباس آباد، بلافاصله شال و کلاه کرده و با تعویض لباس و برداشتن تجهیزات لازم، نخست کوله های شب مانی را به دست دو نفر از همنوردان سپرده تا با تله کابین به پناهگاه برسانند و خود نیز آرام آرام پای در راه صعود می گذاریم. لازم به ذکر است که کوه الوند یکی از کوه هایی ست که برای رسیدن به قله ی آن باید بیشتر مسیر را در میان سنگ ها طی کرد. در واقع اکثر مسیر صعود پوشیده از سنگ های گرانیتی است که از سنگ های آذرین به شمار می روند. نکته ی دیگر این که قله ی الوند را می شود در یک برنامه یک روزه یا دو روزه فتح کرد. بسته به زمان، بودجه و میزان آمادگی افراد، می توان برای آن بهترین برنامه ریزی را انجام داد اما شب مانی در پناهگاه یا چادر زدن در تخت نادر، آن قدر لذت بخش است که هر فرد و گروهی را تشویق می کند تا برنامه خود را برای صعودی دو روزه طراحی کرده و از مواهب طبیعی جذاب الوند و منظره های چشم نواز آن لذت وافر ببرد.
از هر چه که بگذریم قصه ی صعود شیرین تر است. کم کم که ارتفاع می گیریم، بر خنکای هوا افزوده می شود و نسیمی که از روی رود سمت چپ مسیر برمی خیزد، هوا را لطیف تر و روح نوازتر می کند. بعد از یکی دو توقف کوتاه بالاخره بعد از حدود یک ساعت و نیم، و درست آن زمان که خورشید جهان افروز در دریای نیلگون آسمان غرق شده و شب چادر سیاه خود را بر تمام فضای کوهستان کشیده است، به پناهگاه میدان میشان می رسیم.
لازم به ذکر است که دشت یا میدان میشان یک فضای بسیار مفرح و با صفا است که محیط مشجر، لطافت هوا و مناظر دلربای طبیعی آن، هر مسافری را به خویش می خواند و روزهای تعطیل و آخر هفته ها مملو از جمعیت طبیعت دوستی ست که با استفاده از تله کابین، خود را به این فضای مصفا می رسانند و از جلوه های چشم نواز و دل انگیز آن محظوظ می شوند.
به محض رسیدن به پناهگاه، بعد از لختی استراحت، بلافاصله با صرف شام و چای بعد از آن، خستگی را از تن زدوده و با آراستن بزم موسیقایی و شوخی و گفتگوهای شیرین دوستان، کم کم آماده خواب می شویم.
خیلی زود خواب شیرینی هر یک از همنوردان را در می رباید و با خود به سرزمین رؤیاهای دل چسب می برد. صبح زود با صدای گرم و پر انرژی کاک خالد اسعدی سرپرست گروه از خواب شیرین بامداد رحیل برمی خیزیم.
حدود ساعت 5:30 دقیقه است که از دشت میشان عازم قله صخره ای الوند می شویم. این مسیر نیز تا تخت نادر و بعد از آن نیز تا قله، در میان سنگ ها طی می شود و تنها قسمت های کمی از مسیر پاکوب است که آن نیز حالت ماسه ای دارد و برحسب اتفاق دارای شیبی نسبتاً تند است. در صورت نداشتن دقت کافی در گام برداری، امکان دارد که کوهنورد پایش لغزیده و نقش زمین شود.
تمام راه صعود، همراه با موسیقی رود طی می شود که از سمت چپ مسیر جاریست. این حجم از آب در این زمان و در این ارتفاع انسان را متحیر می کند که این همه آب از کجا سرچشمه می گیرد. در کنار این موسیقی دلنشین آب و سمفونی آواز پرندگان، بوی معطر گل ها و گیاهان بهاری به خصوص آویشن و گون، شامه را نوازش می دهد و زیبایی دو چندانی به مسیر می بخشد. بعد از کمی بیشتر از یک ساعت کوهنوردی، به محل باصفایی می رسیم که به نام تخت نادر معروف است. غیر از ما نیز خیل عاشقان دیگری از نقاط دور و نزدیک، خود را به تخت نادر و قله الوند رسانده اند و مهمان سفره ی با کرم کوهستان الوند شده اند. این فضای مسطح و چشم نواز در واقع قسمتی از مسیر است که بسیار تخت و مستور از چمنزاری بسیار زیبا و لطیف است. تو گویی که طبیعت، اینجا را برای استراحت عاشقان خود در نظر گرفته و با بهترین و لطیف ترین فرش های خود، مفروش ساخته است. چشمه های زلال و یخ فامی که در این نقطه از دل زمین می جوشد و شیره ی جان خود را تقدیم دوستان می نمایند، زیبایی و صفای صد چندانی به تخت نادر بخشیده است و مهر این مکان را بیش از پیش در دل طبیعت دوستان انداخته است. با یکی دو جامی که از آب حیات بخش چشمه تخت نادر برمی گیریم، جان تازه ای در کالبدمان می دمد. در این محل باصفا اطراق کوتاهی می کنیم و صبحانه را در فضایی بسیار دل انگیز صرف می کنیم. بلافاصله پس از صرف صبحانه، تعدادی از دوستان عازم قله شده و تعداد دیگری نیز ترجیح می دهند که در همین محل مصفا و زمرد فام مانده و استراحت کنند. راه وصال قله باز هم از میان سنگ ها و در ضیافت آنها می گذرد. مسیر با عطر مسحور کننده آویشن کوهی عطرآگین شده و فضای بسیار مطبوعی را فراهم ساخته است. قدم به قدم به اوج نزدیک می شویم و خود را آرام آرام به محل پیوند قله و آسمان می رسانیم.
عقربه های ساعت هنوز در تلاشند که خود را به ساعت 9 صبح جمعه 15 تیرماه برسانند، که ما قبل از آنها به پای قله رسیده و دست در دامن سنگی آن می اندازیم. از این نقطه به بعد که حدود 50 متر به قله مانده است؛ مسیر کاملاً مسطور از سنگ های بزرگ و صخره ای شده، طوری که اکثر کوهنوردان به همین نقطه اکتفا کرده و دیدار دوست را به همین جا ختم می کنند. چرا که مسیر به وضعیت دست به سنگ، تغییر یافته و در نهایت برای رسیدن به قله ی صخره ای الوند ناگزیر باید متوسل به ابزار فنی سنگ نوردی و صخره نوردی شد.
البته سعادت یار ما شده بود و کاک ناصر محمدی از مربیان با تجربه و فنی کار کوهنوردی و صخره نوردی، همراه گروه بود و با استفاده از طنابی که همراه خود آورده بود، بلافاصله یک کارگاه سنگ نوردی را تشکیل داده و همنوردان علاقه مند به وصال قله را جهت صعود به آن یاری داد
بنده نیز جزء گروه علاقه مندان به صعود به قله بودم چرا که این بخش هیجان انگیزترین قسمت برنامه بود و هیجان در این قسمت به منتها درجه ی خود می رسید. دشواری و سختی صعود به قله و خطرات زیادی که صعود کنندگان را تهدید می کرد و عبور از روی تخته سنگ های بزرگ، صخره های هراس انگیز و لغزنده همراه با شکاف ها و شیارهای خطرناک و همچنین نابینایی من باعث شده بود که در صعود دچار تردید و دودلی شده و حتی تعدادی از دوستان توصیه اکید می کردند که از این آرزو چشم پوشی کرده و از این کار خطرناک صرف نظر کنم. اما عشق وصال قله و دلگرمی ها و حمایت های کاک ناصر مربی توانمند، باعث شد که تردید را کنار گذاشته و دل به دریای صعود به قله بزنم. راهنمایی های کاک ناصر و تشویق و حمایت سایر دوستان کاری کرد که من در نهایت سلامت و امنیت این کار هیجان انگیز را انجام داده و بالاخره دست در گردن قله سنگی الوند بیندازم و به وصال وی برسم. در این اوج و بلندا چون سلطانی هستید که تمام محیط اطراف را زیر فرمان و سیطره خود دارید. در این اوج، حظ است که می برید. شادی است که در کنه جانتان می ریزد. لذت است که سر تا پای وجودتان را می گیرد و احساس غرور و افتخار است که چون کاسه ای از انگبین می نوشید. این لحظات بسیار پرنشاط خیلی زود سپری می شود و پس از ثبت آن با استفاده از لنز دوربین ها، کم کم آماده فرود می شوید و بار دیگر هیجان، مهمان دل هایتان می شود و این هیجان تا رسیدن به پایه قله و پایان یافتن سنگ ها، ادامه دارد.
لازم است که همین جا قدردان و سپاس مند تلاش ها و الطاف کاک ناصر و سایر دوستان باشم که شرایطی را فراهم ساختند که بنده بتوانم این صعود هیجان انگیز را تجربه کنم. به محض فرود از صخره بلافاصله راه بازگشت به تخت نادر را در پیش می گیریم و حدود ساعت 10:30 دقیقه باز هم خود را به این نقطه ی حریر فام می رسانیم. خورشید جهان افروز با تمام زور خود می تابد و گرمای خود را بر سر و رویمان می افشاند. اما آب زلال و یخ فام چشمه های این مکان فرح انگیز، از گرمای خورشید کاسته و جان دوباره ای به تن هایمان می بخشد. پس از استراحت کوتاهی، این محل دل فریب را به سمت پناهگاه دشت میشان ترک می کنیم. حدود ساعت 12 است که به اطراف پناهگاه و دشت میشان باصفا می رسیم که غلغله است و افراد زیادی برای فرار از گرمای شهر خود را به این نقطه رسانده و زیر درختان آن اطراق نموده اند. ما نیز زیر یک درخت را برای صرف ناهار و استراحت برگزیده و دوستان بلافاصله کوله ها را از پناهگاه آورده و پس از صرف ناهار و چایی، با استفاده از تله کابین راه بازگشت به محوطه ی گنج نامه را در پیش می گیریم. در شهر همدان کاک ناصر ما را به یک بستنی، مهمان کرده و با خاطره ای خوش، همدان را به سمت سنندج ترک می کنیم.
جای سایر دوستان سبز
صلاح محمدی
17/04/1403